سلام صبح ساعت 9 اونوقتا بود که گوشی مبارک زنگ خورد شماره رو نگاه کردم دانستم که از پردیس باید باشه اونم قسمت آموزش جواب دادم ، خانم ... بودن سلام و احوال پرسی که تموم شد با لحن جدی فرمودن که هفته آینده کلاسا دایره! دایره نه ها یعنی تشکیل میشه!!! منم داشتم شاخ در میاوردم ولی خودم رو کنترل نموده و گفتم ما با اساتید صحبت کردیم و قضیه حله!!! نزدیک بود از پشت تلفن از اون فاصله دور مورد اصابت... قرار بگیرم گفت نه و حتما باید بیاید این هفته رو ، و اینکه لا اقل تا 27 توم بیاید بهدش دیگه.... که دیگه رسیدم به مرز انفجار!!!

خودم رو جمع و جور کردمو گفتم من با بچه ها صحبت میکنم ولی هیچ کس نیست و بعید میدونم کسی بیاد. نمیدونم قانع شدن، نشدن ولی آخرش گفتن سال خوبی داشته باشیدو خدافظی کردن!!

تلفن رو که قطع کردم جهت اطلاع رسانی و صد البته انجام وظیفه!!! (شما باور نکن!!) یه پیامک نوشتم و برای دوستان ارسال کردم، که جواب های مختلف الحالی برام رسید که با اسم دوستان به شکل اختصار براتون میزارم!!!

اول پیامک خودم:

سلام از آموزش زنگ زدن که این هفته کلاس هست حتما تشریف بیارد!!

بعدم گفتن 27 به بعد تعطیله

خخخخخخخخخخخخخخخخ ببخشید نتونستم جلو خندم رو بگیرم!!!

حالا پیامک دوستان:

ری...: کوفته!!! ترسیدم نامرد!!!

زوج جوان: سلام خسته نباشید. واقعا خنده هم داره! فکر کنم جوک سال بشه!!!!!

ارد...: سلام من که نمیام هیچکی نمیاد حالا اینا یه چیزی گفتن شما چرا باور میکنی     (معلومه عصبانی شده جناب ارد...)

واه...:اون خطتون رو خاموش کنید لطفا!!!   شما برو منم میام     وااااا   یعنی چی   

(بنده خدا معلومه واه... سرشون خیلی شلوغه!! حالا من نمیگم فردا چه خبرهههه!!)

حید...: چه جالب!!!

شفی...: سلام الان آرامگاهم، همدان، هوا دل انگیزه     (ماشاا... بیخیاله شفی...)

دو نفر از دوستان هم که کلا آف تشریف دارن یا خیییییییلی گرفتارن!!!

این مطلب صرفا جهت بیاد موندن خاطره امروز بود امیدوارم کسی ناراحت نشده باشه

یا علی